مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 67
پيشگفتار انسان: "چرا؟ چه طور؟ براي چه؟" طوطي: "ما حيوانات، به آنچه خدا داده است راضي و نسبت به احكام او خاضع هستيم، ما در كارهاي او پرسشهايي همچون "براي چه؟" و "چه طور؟" و "چرا؟" مطرح نمي كنيم." انسان: "براي همين است كه حيوان مانده ايد." شايد مسألۀ عمدۀ انسان و در عين حال، همۀ تلاشهاي او در ميدانهاي علم، فلسفه، هنر و حتي دين، براي يافتن پاسخهاي قانع كننده به همان سه پرسش است. او هم هر گاه مانند ساير حيوانات، تقريباً ساخته و پرداخته به دنيا مي آمد، و دنيا را همچنان كه هست، مي پذيرفت و با آن مي ساخت با مسايلي با پزسشهايي از آن گونه مواجه نمي شد و طبعاً از دين و علم و فلسفه و هنر هم خبري نبود، يعني كلّاً پديده اي به نام "فرهنگ" براي انسان مطرح نمي شد. نه كشفي، نه اكتشافي، نه تحقيقي، نه ترديدي، نه مباحثه اي، نه مجادله اي، نه مكاشفه اي، نه قياسي، نه استقرايي، نه چالشي، نه كنجكاوي، و نه، نه، نه... اما چنين نشده است. آدمي با ضعفهاي خاص متولد شده است توأم با اين خواست و استعداد كه آن ضعفها را به دست خويشتن، از خود بزدايد، تواناييهاي متعدد و متنوعي را جانشين آنها كند، و در حوزۀ آفرينش، مخلوقي مشخص و ممتاز گردد. به عبارت ديگر، خداوند متعال، انسان را طوري آفريده است كه: از ثابت ماندن رنج مي برد. مي خواهد و مي تواند خود را تغيير دهد. مي خواهد، مي تواند و مي كوشد جهان را تغيير دهد. براي موفقيت در آن دو گونه تغيير مي تواند خود و جهان يا طبيعت را بكاود، بخوبي يا اندازۀ قابل اطمينان، بشناسد يعني قانونهاي حاكم بر خويشتن و طبيعت (
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 26,800 تومان