مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 87
مفهوم عدالت در حقوق الف) مفهوم عدالت تعريف عدالت «عدالت» مفهومي است كه بشر از آغاز تمدن خود ميشناخته و براي استقرار آن كوشيده است.([۱]) مشاهده طبيعت و تاريخ رويدادها، و انديشه در خلقت، از ديرباز انسان را متوجه ساخت كه آفرينش جهان بيهوده نبوده و هدفي را دنبال ميكند.([۲]) انسان نيز در اين مجموعه منظم و با هدف قرار گرفته و با آن همگام و سازگار است. بنابراين، هر چيزي كه در راستاي اين نظم طبيعي باشد، درست و عادلانه است.حقوق نيز از اين قاعده بيرون نبوده و مبناي آن در مشاهده موجودات و اجتماعهاي گوناگون است. پس، از ملاحظه «آنچه هست» ميتوان به جوهر «آنچه بايد باشد» دست يافت. به بيان ديگر، در شيوه ارسطويي جستجوي عدالت، واقعگرايي و پايه آن مشاهده و تجربه است. ([۳]) اين مقاله جاي تفصيل براي ملاحظه سير تاريخي عقايد نيست، ولي تعريفهاي مهمي از عدالت را بيان ميكند. افلاطون و عدالت اجتماعي افلاطون در كتاب «جمهوري» به تفصيل از عدالت سخن ميگويد. ([۴]) به نظر او عدالت آرماني است كه تنها تربيتيافتگانِ دامان فلسفه به آن دسترسي دارند و به ياري تجربه و حس نميتوان به آن رسيد. عدالت اجتماعي در صورتي برقرار ميشود كه «هر كس به كاري دست زند كه شايستگي و استعداد آن را دارد، و از مداخله در كار ديگران بپرهيزد». پس، اگر تاجري به سپاهيگري بپردازد، يا يك فرد سپاهي، حكومت را به دست گيرد، نظمي كه لازمه بقا و سعادت اجتماع است به هم خواهد ريخت و ظلم جانشين عدلخواهي شد. حكومت، شايسته دانايان و خردمندان و حكيمان است و عدل آن است كه هر كسي بر موضع خود قرار گيرد و، به جاي پول و زور، خرد بر جامعه حكومت داشته باشد. بي گمان، مقصود افلاطون طبقاتي كردن جامعه به شيوه خوانسالاران نبوده. زيرا، در جامعه
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 33,500 تومان