مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 16
وجدان كاري در نهج البلاغه يك احساس عمومي درباره وجدان اي وجدان، اي شگفتانگيزترين آشناي روح انساني، ما ديگر به جستجوي كلمهاي كه بعنوان يك كالبد شايسته روح ترا دربرگيرد تلاش بيهوده نخواهيم كرد، مگر ميتوان اقيانوس پرتلاطم و بيساحل را كه هيچ كرانه و ژرفايش پيدا نيست در يك پيمانه كوچك جاي داد؟ اي خورشيد روحافزا ما، پرتو خود را از ما دريغ مدار، اگر هم براي چند لحظه چشم بهم گذاشته و مانند شب پرگان وصل ترا نخواهيم، بالاخره ديدگان خود را از دست نميدهيم، زيرا به خوبي ميدانيم كه چشم بهم گذاشتن و خود را بنابينايي زدن با كوري همان فاصله را دارد كه هستي با نيستي، اي مشعل شبهاي تاريك ما، چرا ستايشت نكنيم؟ در آن هنگام كه گردبادهاي طوفاني تمايلات ما به لرزهات درميآورد، چه مقاومتهاي آهنيني كه از خود نشان نميدهي؟ و چه اندازه نيرو در دفاع مخلصانه از شخصيت انساني كه صرف نمي كني؟ آري تا آب زلال روح خشتك نشده است اي ماه وش در آن آب زلال ميلرزي و ميلرزي و تمام وجود ما را ميشوراني، آه چه كوششها كه براي ادامه درخشندگي شعلههاي ملكوتي خود انجام ميدهي؟ تا آنگاه كه ظلمات متراكم تمايلات و تبهكاريها تلاش بينهايت ترا خنثي نموده و هنگام خاموشيت فرا رسد در آن موقع با صداي ضعيف زيرپنجه حيواني هوسهاي بنيان كوه ما كه با آخرين نفسهاي تو همراهست پايان انسانيت را اعلام داشته و به راه خود ميروي و از افق روح ناپديد ميگردي، پس از تو ديگر براي انسان جز مشتي رگ و پوست و استخوان و يك عده غزايز كوركورانه چه خواهد ماند؟ در تاريكي شبهاي ظلماني آنجه كه همه دادگران و دادپروران و دادرسان به خواب عميق فرو رفتهاند. تو اي هميشه بيدار در بستر كاخهاي مجلل كه انسانهاي نيرومندي سربه بالش پر نيايش نهاده و به درياي خويشتن خم شده است و با دربيغوله اي از كوخهاي محقر كه انسان ضعيفي جسد آزرده خود را بر روي آن فرش نموده و به صداي جويبار
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 11,000 تومان