مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 31
مقدمه : واژه ي فرهنگ را در زبانهاي اروپاپي (انگليسي ، فرانسه ، آلماني) culture culture kultur مي گويند كه از واژه ي cultura بر مي آيد از ريشه لاتيني colere اين واژه طيف معنايي گسترده اي داشته است مانند : مسكن گزيدن ، كشت كردن ، حراست كردن ، پرستش كردن استعمال فرهنگ به عنوان يك اسم مستقل ، فراگردي انتزاعي بوده كه پيش از پايان قرن هيجدهم ميلادي اهميتي نداشته و تا نيمة قرن نوزدهم ميلادي معلوم نبوده است با اين حال مي توان گفت كه اين تحول به طور ناگهاني در زبانهاي اروپايي به وقوع نپيوسته است جان ميلتون ، شاعر انگليسي در سال 1660 فرهنگ را در معنايي انتزاعي به كار مي گيرد در قرن هيجدهم در انگلستان هنوز معناي رايج فرهنگ همان معنايي است كه از CULTVATION و CULTINATED بدست مي آيد . استعمال اين واژه در ابتدا مترادف است با تمدن ( CIVILZATION ) نخست در معنايي انتزاعي كه معرف يك فراگرد عام است به كار گرفته مي شود كه متمدن بودن و فرهيخته بودن را مي نماياند ، پس از آن در معنايي رواج پيدا مي كند كه مورخان رنسانس (عصر روشنگري) از تمدن مي كردند وتوصيفي از فراگرد دنيايي و غير ديني تحول بشري در تاريخنگاريهاي عالم خود به دست مي دادند . هردر در اين زمينه دگرگوني تعيين كننده اي پديدار ساخت و در رسالة خود به نام ((انديشه هايي در بارة فلسفه تاريخ بشريت)) دربارة فرهنگ نوشت : (هيچ چيز نامشخص تر از معناي اين واژه نيست ، هيچ چيز فريبنده تر از انطباق اين واژه بر ملتها و دورانها نيست) ، او انديشه پيشرفت تك خطي بشريت را كه در تاريخ نگاريهاي عصر روشنگري انعكاس مي يافت مورد انتقاد قرار داد . هردو از فرهنگها به صورت جمع سخن به ميان آورد ، فرهنگ در معناي انتزاعي خود سه كاربرد عمده پيدا مي كند : اول : بصورت اسم مستقل و انتزاعي كه فراگرد عام رشد فكري ـ معنوي و زيبايي شناسانه را مي نماياند . دوم : آنكه كاربردي عام يا خاص پيدا مي
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 14,700 تومان