مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 8
نگرشي بر وضع لباس جامعه از زماني كه بشر زندگي جمعي را شروع كرده همواره در صدد بهرهوري بهتر از محيط پيرامونش ، و چگونگي به حداقل رساندن نيازها و ضعفهايش در ارتباطات محيط بوده تغييرات آب و هوايي، وي را متوجه كرد كه براي مقابله ، پوششي مناسب مورد نياز داردو از اين رو شروع به ساختن لباسهايي كرد كه ميتوانست اورا دربرابر تغييرت جوي حفظ كند به مرور تزئين و زينتكاري نيز براين پوشش اضافه گرديد و به نوعي ، حالت خودنمايي را به خود گرفت تا جايي كه هدف اصلي كه همان پوشش بودرو به فراموشي سير كرد. اين امر بديهي مينمايد كه نوع پوشش دردو نوع جوامع بدوي و پيشرفته كاملاً مغاير يكديگرند . چرا كه هر كدام بسته به فرهنگ خويش به مسئله پوشاك و لباس با ديدي خاص مينگرند و ميتوان دريافت كه پوشش و نوع آن در هر جامعهاي ربط مستقيمي با فرهنگ آن جامعه دارد، به تدريج كه جامعهها از لحاظ اجتماعي روبه پيشرفت نهادند. كماكان پوشاك نيز به نوعي متأثر از اين پيشرفتها ميگرديد . اگر از ديد جامعهشناسي به قضيه پوشاك نگاه كنيم آن را ميتوانيم مبحثي از «فرهنگ عامه » تلقي كنيم. هر قومي براي خود لباسي ويژه را بنابه شرايط طبيعي و اقليمي انتخاب كرده است . اما از ديد فرهنگ عمومي و خصوصاً بعد از باز شدن دريچههاي فرهنگي اقوام برروي يگديگر و صحبت از دهكده جهاني و هجوم فرهنگي ارزشهاي بيگانه به مخفيترين و خصوصيترين زواياي خانواده از رهگذر ماهواره. ديگر بحث قومي بودن قضيه كنار مي رود . چرا كه صحبت از بي هويتي و ضعيفكاري يك فرهنگ در مقابل فرهنگ ديگر است . و اولين نمود اين بيهويتي در پوشاك و لباس جامعههاي آسيب ديده خودرانمايان ميسازد ، چرا كه هنگامي فرد در معرض تهاجم اين فكر قرار گرفت كه از لحاظ فرهنگي هيچ تكيه گاهي ندارد كه برآن پشت گرم باشد، خودباختگي در برابر فرهنگ قدرتمند ، امري طبيعي جلوه مينمايند و بدنبال آن پذيرش الگوهاي فرهنگ غالب كه به طور اشكاري در لباس آن فرهنگ نمودار دارد.
مبلغ قابل پرداخت 11,000 تومان