مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 20
«وحي» در لغت به معناي اشاره سريع و گذراست، اما به نظر ميرسد كه اين تعريف به ويژه در عرصه ديني چيز يا چيزهاي ديگري را در خود مستتر دارد كه با دقت بيشتر ميتوان آنها را از درون اين تعريف بيرون كشيد. وحي سخن گفتن به اختصار نيست بلكه از آن هم كوتاهتر است. حتي گاه نه با گُفتْ و صوت كه با سر و دست، چشم و ابرو وحي ميشود. زكريا براي مدتي از سخن گفتن منع ميشود ولي به هنگام خروج از محرابِ خانه قدس، با اشاره به اطرافيانش ميفهماند كه صبح و شام به نيايش خداوند بپردازند. در اين داستان، «وحي» يا همان اشاره سريع جانشين واژگان و الفاظ شده است. نكته ديگري كه در اين داستان مشخص ميشود اينكه زكريا نميخواهد با آن اشاره روش نيايش را به قوم خود بياموزد زيرا قوم او نيايش كردن را ميدانند. وحيِ زكريا فقط به آن است كه آنها صبح و شام يا روز و شب خداوند را نيايش كنند. قوم با اين اشاره درمييابند كه واقعة مهمي در راه است. بنابراين مخاطبان زكريا در مورد چگونگي نيايش كردن نياز به توضيح مفصل ندارند بلكه با اشاره شريعِ زكريا، ذهن آنان معطوف به نيايش كردن ميشود.در داستان فوق واژة «وحي» براي رسانيدن پيام زكريا به قوم بنياسرائيل آمده است اما در داستان ديگري كه مربوط به مادر موسي است همين واژه براي رسانيدن پيام خداوند به مادر موسي آمده است.در شرايطي كه به دستور حكومت، تمامي نوزادان ذكور بنياسرائيل بايد كشته شوند تا از هر نوع قيام و شورش احتمالي آنان پيشگيري شود، زني از بنياسرائيل دور از چشم ماموران حكومت پسري ميزايد. اولين دغدغه و هراسي كه زن را به انديشه وا ميدارد اين است كه چگونه نوزاد خود را از چشم ماموران حكومت پنهان نگه دارد؛ او را به دست چه كسي بسپارد و كجا مخفياش كند؟ به كوه و جنگل ببردش؟ در بيابان رهايش كند؟ يا به نيل بيندازدش؟ تصور چندين صحنه
مبلغ قابل پرداخت 11,000 تومان