مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 29
عبادت و پرستش، نياز ثابت انسان» «فلو لا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوااليهم». (1) به طورى كلى براى هر انسانى لازم است كه داراى فكر نقادى باشد. قوهنقادى و انتقادكردن به معناى عيبگرفتن نيست. معناى انتقاد، يك شىء رادر محك قرار دادن و به وسيله محكزدن به آن، سالم و ناسالم را تشخيصدادن است. مثلا انتقاد از يك كتاب معنايش اين نيست كه حتما بايد معايبآن كتاب نمودار بشود بلكه بايد هر چه از معايب و محاسن داشته باشدآشكار بشود. انسان بايد در هر چيزى كه از ديگران مىشنود نقاد باشد يعنىآن را بررسى و تجزيه و تحليل بكند. صرف اينكه يك حرفى در ميان مردمشهرت پيدا مىكند خصوصا كه با يك بيان زبيا و قشنگ باشد دليل بر ايننيست كه انسان حتما بايد آن را بپذيرد و قبول بكند. به ويژه در امر دين وآنچه كه مربوط به دين است، انسان بايد نقاد باشد آنچه كه در شبهاى گذشته راجع به احاديث بحث مىكرديم كه پيغمبر فرمودآنچه را كه از من مىشنويد به قرآن عرضه بداريد اگر موافق است بپذيريد واگر مخالف است نه، خود نوعى نقادى است. حديثى است كه من عينعبارات آن يادم نيست ولى مضمون آن يادم است كه ائمه ما آن را از حضرتعيسى مسيح نقل كردهاند. تقريبا مضمونش اينست: شما كه علم را فرا مىگيريد،اساس كار اينست كه نقاد باشيد يعنى قدرت انتقاد در شما باشد، كوركورانهتسليم نشويد، خواه گوينده صالح باشد و خواه ناصالح در بين حديث دارد: «كونوا نقادا». حديث ديگر كه فىالجمله از آن يادم هست راجع به اصحابكهف است كه داستان آنها در قرآن آمده است: «انهم فتية ءامنوا بربهم و زدناهمهدى و ربطنا على قلوبهم» (2)
مبلغ قابل پرداخت 14,100 تومان