مرجع فایل - قابل ویرایش )
تعداد صفحه : 12
اسب اسب یا اسپپستانداری است از خانواده ی اکوئیدا است که از دیرباز در زمینههای کشاورزی، ترابری و همچنین در جنگها بسان ابزاری برای حرکت تند و ضربه زدن به سیستمهای دفاعی دشمن بهره گیری میشده است. نام اسب همواره با واژههایی مانند چابکی همراه بوده است. پیشینیان برای اسبهای خود احترام بسیاری قائل بودند به گونهای که صاحب اسب، نیاکان اسب نژادین خود را تا ۱۲ نسل پشت میدانست و به هنگام مرگ اسبش به شدت غمگین میشد.[نیازمند منبع] همچنین اسب را جانوری نجیب نیز میشناسند. ولی در هنگام خشم اسب نزدیکی به او بسیار خطرناک است . نام اسبهای گوناگون در زبان فارسی سر یک اسب در یکی از مینیاتورهای ایرانی مربوط به یکی از دستنوشتههای مثنوی مولوی از سال ۸۹۱ق./۱۴۸۶م. باره یا بارگی، به معني مطلق اسب گفته میشود و ربطي به باربري ندارد. بالاد و بالاده، به اسب تندرو یا اسب یدکی گفته میشود. بوز، به اسب نیله (کبودرنگ) گفته میشود. توسن، اسب سرکش را میگویند. جُرده، به اسب اخته میگویند. چرمه، به اسب سپید یا اسبی که دست و پایش سپید باشد گفته میشود. خنگ، اسب سپید را میگویند. سمند، اسب زرد را میگویند. نَوَند، اسب تندرو را میگویند. یَکران، اسب نژاده و نجیب را گویند. عمر خیام در کتاب نوروزنامه نام گونههای اسب را چنین بیان می کند: الوس چرمه، سرخ چرمه، تازی چرمه، خنگ، بادخنگ، مگسخنگ، سبزخنگ، پیسهٔ کمیت، کمیت، شبدیز، خورشید، گور سرخ، زردرخش، سیارخش، خرماگون، چشینه، شولک، پیسه، ابرگون، خاکرنگ، دیزه، بهگون، میگون، بادروی، گلگون، ارغون، بهارگون، آبگون، نیلگون، ابرکاس، باوبار، سپیدزرده، بورسار، بنفشهگون، ادس، زاغچشم، سبزپوست، سیمگون، ابلق،
قسمتی از محتوی متن پروژه میباشد که به صورت نمونه ، بعد از پرداخت آنلاین در فروشگاه فایل آنی فایل را دانلود نمایید .
« پرداخت آنلاین و دانلود در قسمت پایین »
مبلغ قابل پرداخت 20,900 تومان